مقدمه: در هر سازمانی انجام هر تغییر و تحول بنیادین فقط با شناخت دقیق نقاط قوّت و ضعف فرهنگ سازمانی میسّر است. قابل پیشبینینبودن تغییرات مستمر در سطوح گوناگون نیز چابکی سازمانی را ضروری میسازد. به منظور کاهش خطر حوادث طبیعی و دامنه بحران ناشی از آن که مشکلات ناگهانی و غیرقابل پیشبینی پدید میآورد، سازمانهای درگیر بحران باید چابک شوند.
روش: این تحقیق از نوع کاربردی و روش آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری 250 نفر و نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 148 نفر و روش نمونهگیری تصادفی ساده از نوع بدون جایگزینی و ابزار اصلی تحقیق پرسشنامۀ استاندارد فرهنگ سازمانی مدل کامرون و کوئین (2006) و چابکی سازمانی شریفی و ژانگ (1999) است. روایی محتوایی آن با استفاده از نظر خبرگان و کارشناسان تأیید شد. ضریب پایایی به روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) برای پرسشنامهها به ترتیب 88/0 و 89/0 و برای کل ابزار 92/0 به دست آمد. در تحلیل دادهها از فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون دوربین واتسون، رگرسیون دومتغیره (خطی ساده) و چندگانه استاندارد استفاده شد.
یافتهها: فرهنگ بازاری (رقابتی) با میانگین (85/2) بالاترین رتبه فرهنگ سازمانی را بهدست آورد. مقدار آمارۀ آزمون (611/105=F) برای بررسی رابطه میان فرهنگ سازمانی و چابکی سازمانی در سطح (01/0P-value=) معنیدار است. نتایج رگرسیون چندگانه استاندارد نشان داد خرده فرهنگ بازاری با ضریب (457/0=β) پیشبینیکننده شاخص پاسخگویی چابکی سازمانی است و خرده فرهنگ سلسله مراتبی (397/0=β) شاخص شایستگی چابکی سازمانی را پیشبینی میکند. هیچکدام از خرده فرهنگهای سازمانی پیشبینیکنندۀ مناسبی برای شاخصهای انعطافپذیری و سرعت ، چابکی سازمانی نیستند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که فرهنگ بازاری (رقابتی و نتیجهگرا) فرهنگ حاکم بر ستاد مرکزی جمعیت هلالاحمر است. همچنین فرهنگ سازمانی (672/0=β) میتواند به طور مثبت و معنیدار چابکی سازمانی را پیشبینی کند. 45 درصد از واریانس چابکی سازمانی بهوسیله فرهنگ سازمانی قابل توضیح و تبیین است و 55 درصد به سایر عوامل خارج از مدل مربوط میشود.